اما واقعیت این است که این جنگ در پیچیده ترین و حساس ترین منطقه، در حد فاصل بین سه قاره آسیا، آفریقا و اروپا جریان دارد و از آغاز انقلاب های مردمی در کشورهای عربی و جنگ در سوریه و سپس در اوکراین، اینک رویاروئی با غرب در فلسطین اشغالی به اوج خود رسیده است.
طبعا تعامل نظام سلطه بین المللی با هریک از کانون های یاد شده متناسب با نتایج هر درگیری بر هژمونی غرب و بر روند های تاریخی و اقتصاد جهانی بوده ، اما آنچه اینک در فلسطین رخ می دهد صرفا تحولی با حساب سود و زیان نیسست بلکه جنگی است با ابعاد وجودی که سرنوشت نظام سلطه بین المللی را رقم می زند. درست به همین دلیل است که غرب با وحشیگری تمام وارد صحنه شده و از هیچ جنایتی برای حفظ اسرائیل و هژمونی خود ابا ندارد.
غرب می داند که شکستش در فلسطین به معنی آغاز افول ستاره ایالات متحده آمریکا به عنوان رهبر – به اصطلاح جهان آزاد، و ورود قدرت های جدیدی در نظام بین المللی با سیاست ها و فرهنگ های مختلف است وبه همین دلیل می بینیم که غرب ناو هواپیمابر و کشتی های جنگی بسیاری را در آب های شرق مدیترانه مستقر کرده است تا روند درگیری در فلسطین را کنترل کند و در صورت نیاز، مستقیما وارد میدان شود.
رفتار غرب نشان می دهد که آنها از گسترش جنگ و ورود کامل اعضای محور مقاومت بویژه حزب الله لبنان بیم دارند و لذا اتاق عملیات جنگ در واقع اتاق عملیات پیمان آتلانتیک شمالی، ناتو، به رهبری آمریکاست که در این کارزار با دقت و حسابگری عملکرد ارتش صهیونیستی وهر یک از دیگر نیروهای عضو را تعیین می کند.
در مقابل، محور مقاومت نیز اتاق عملیات نظامی خود را دارد با شرکت نمایندگان همه اعضای محور، که شبانه روزی همه جزئیات وتحولات در صحنه های مختلف میدانی و غیر میدانی را با دقت تمام دنبال می کند و می داند که وارد جنگی سرنوشت ساز شده است و هر حرکت حساب نشده ای ممکن است به جنگی فراگیر و غیر قابل کنترل بیانجامد.
تصمیمگیران در این اتاق می دانند که این جنگ صرفا در نوار غزه نیست چرا که در شرق مدیترانه ناوگان غرب حضور یافته و در شمال نیز در بند طرطوس سوریه، نیروهای روسیه در پایگاه دریائی حضور دارند و چین نیز تعداد پنج کشتی جنگی به منطقه فرستاده است.
در این شرایط، اتاق عملیات مقاومت با عقلانیت و با آرامش تمام تصمیمات مقتضی را در هر مورد اتخاذ می کند. زیرا تراکم تجربه های گذشته نشان داده است که نباید تسلیم واکنش های احساسی شود بلکه رسیدن به هدف اصلی یعنی به زانو در آوردن نظام سلطه بین المللی، مستلزم تعیین مراحل مختلف در زمینه های مختلف سیاسی، اقتصادی و نظامی است و در هر مرحله، مقاومت باید امتیازهائی کسب کند تا در نتیجه انباشت این امتیازها، قدرت بزرگی برای رویاروئی با هژمونی غرب و فروپاشی خط مقدم آن یعنی رژیم صهیونیستی فراهم آید و این همان است که سید حسن نصرالله، دبیرکل حزب الله لبنان، در سخنرانی اخیر خود مورد تاکید قرار داد.
در عین حال، محور مقاومت می کوشد بیشترین امتیازات را برای مقاومت فلسطین به دست آوردتا از فشار رژیم صهیونیستی و غرب بر مردم فلسطین را کاهش دهد و پیروزی اعجاب انگیز مقاومت فلسطین در 15 مهرماه حفظ شود و امتیازات دیگری بر آن افزوده شود.
به این دلیل، در شرایط کنونی، حزب الله در جبهه شمال، به شکل تدریجی عملیات خود را گسترش می دهد و تا کنون توانسته است حدود یک سوم نیروی نظامی صهیونیستی را به سمت شمال بکشاند تا فشار از روی غزه کاهش یابد و برای تحقق این هدف حدود 70 شهید داده است. همچنین نیروهای مقاومت در عراق و سوریه ضربه های سختی به پایگاه های آمریکائی وارد آورده اند.
در همین حال انصارالله یمن هم به شکل موثری در دریای سرخ وارد عمل شده و ضربات خود را به جنوب فلسطین اشغالی روانه کرده است. همه این عملیات در حالی صورت می گیرد که سید حسن نصرالله تاکید کرده است که همه گزینه ها روی میز است و مقاومت حتی برای مقابله با ناوگان آمریکا در شرق مدیترانه نیز آمادگی و برنامه دارد.
سرانجام باید دانست که هدف کنونی و مرحله ای محور مقاومت آتش بس در غزه و پایان دادن به کشتار ساکنان این باریکه است وآمریکا ورژیم صهیونیستی که تا کنون نتوانسته اند در مقابل ضرباتی که روز آغاز جنگ از سوی مقاومت اسلامی حماس به آنها وارد آمده دستاوردی کسب کنند، به سادگی زیر بار آتش بس نمی روند.
منطقه اینک، با معادله پیچیده ای شامل فشارها و فشارهای متقابل روبرو است اما آنچه مسلم است اینکه نابودی رژیم غاصب و به زانو درآوردن هژمونی غرب و تغییر نظام بین المللی و روی کار آوردن یک نظام عادلانه چندقطبی، تنها وظیفه محور مقاومت نیست و چنین هدفی باید با تشریک مساعی همه بسیاری از جوامع و کشور ها و آزادیخواهانی که از نظام ظالم کنونی آسیب دیده اند محقق شود.